استادگرامے،دانشجوےناگرامے!

ساخت وبلاگ

استاد گرامی، دانشجوی ناگرامی!

دانشگاه، همان طور که از اسم آن بر می آید، محل رشد و ترقی علمی است؛ در عین حال یک جامعه انسانی کوچک از اقشار گوناگون جامعه با سطح تحصیلات، سن، قومیت، فرهنگ و زبان های مختلف را می توان در آن دید. به نوعی یک ایران کوچک را در دانشگاه می توان دید.

در یک کشور هر یک از شهروندان آن از حقوقی برخوردارند که حقوق شهروندی نامیده می شود. حقوق شهروندی در اصل باید پاسخگوی نیاز های حیاتی و انسانی هر شهروند باشد و بعد از آن به نیاز های رفاهی و زندگی شاد و آسان آن ها متناسب با وضعیت اقتصادی کشور بپردازد.

کارکنان و دانشجویان دانشگاه هم به عنوان یک جامعه‌ی انسانی در روابط متقابل خود از حقوقی برخوردارند و همچنین از آن ها انتظاراتی وجود دارد. یک کارگر یا کارمند دانشگاه باید منظم و شرافتمندانه کار کند و در عوض باید شأن انسانی او با احترام و حقوق مکفی پاس داشته شود. در واقع همانگونه که انتظار دریافتی بالا دارد، باید مفید کار کند.

یک استاد دانشگاه به خودی خود در جامعه محترم شمرده می شود و شخصیت و جایگاه مناسبی داراست. حفظ این شأن و احترام از سوی دانشجو از اصول دانشگاه است. همان گونه که در آموزه های دینی آمده؛ اگر کسی کلمه ای به من بیاموزد مرا بنده‌ی خود کرده است. قاعدتا منزلت استادی که چکیده علم خود و دانش نهفته در کتب علمی مختلف را که طی سالیان دراز فرا گرفته را در اختیار دانشجو میگذارد؛ بسیار بالاست.

و در نهایت حقوق و وظایف یک دانشجو.

دانشجو مثل همه حاضران در فضای دانشگاه یک انسان است. با صرف وقت و هزینه‌ی زیاد توانسته به دانشگاه راه یابد. از خانواده‌ی خود، خانواده ای که فرزندش را در فضای محترمانه تریبت کرده و توانسته متناسب با وضع معیشتی خود نیاز های او را پاسخ دهد؛ فاصله گرفته تا بتواند وظیفه اش که فراگیری علم ‌است را به خوبی انجام دهد.

اما در واقعیت، فضا اینگونه ایده آل نیست. در همان روز ثبت نام با برخورد سرد و شاید توأم با خستگی کارمندان مواجه می شود. شاید ازدحام روز ثبت نام و خستگی کارمندان در این روز توجیه خوبی باشد، اما علت ادامه‌ی این برخورد در برخی از کارمندان چیست؟ دانشجویی که به خاطر مشکلات شخصیش، خسته و درمانده برای پیگیری مسائل آموزشی و رفاهی و ... خود مراجعه کرده باید جواب مناسبی بگیرد. در غیر این صورت کارمند در وظیفه خود کوتاهی کرده است و حق دانشجو را پایمال.

در برخورد با برخی اساتید مشکل از این هم حاد تر است. هستند اساتیدی که به خاطر منزلت خود در جامعه دچار تکبر و خود بزرگ بینی نا به جا می شوند؛ پاسخ دانشجو را نمی دهند یا پاسخشان شایسته و همراه با احترام متقابل نیست. اگر در جایی از آنها ایرادی گرفته شود یا اعتراضی به شیوه کار یا ... باشد، چنان ترش می کنند که گویی از وحی منزل، خرده گرفته ای!!

همانطور که در هر یک از صنایع یک ماده خام وجود دارد که استادکار با مهارت خود آن را می پردازد و به محصول نهایی تبدیل می کند و بدون وجود این ماده خام، هنر صنعتگر هم بی فایده است، در دانشگاه هم چنین چرخه ای صادق است. دانشجویی که با هنر تدریس و علم یک استاد پرداخته می شود به مانند ماده خام صنعت است که اگر نباشد، چرخه‌ی این صنعت از چرخش باز می ایستد و اساسا حیات دانشگاه به حضور دانشجویان آن وابسته است

حافظ گمرکی بهداشت عمومی

فاتح دنیای تکنولوژی...
ما را در سایت فاتح دنیای تکنولوژی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : einakdoodii بازدید : 61 تاريخ : دوشنبه 6 بهمن 1399 ساعت: 16:58